به گزارش خبرنگار مهر، این شاعر و رباعیسرا به مناسبت هفتمین روز درگذشت دو شاعر فقید کشورمان «غلامرضا بروسان» و همسرش «الهام اسلامی» یادداشتی با عنوان «شاعر یک نفس که میخندد باید هزار نفس گریه کند» در اختیار مهر قرار داده است.
متن یادداشت ایرج زبردست در زیر منتشر میشود:
شاید کسی باور نکند شروع زمستان از خرداد را، پر زدن آن پرستو را، که یکباره آسمان را با خود میبرد تا آن دهان بیاستراحت ناگهان، گوهران جان آدمی را در مسیر عدم نفس بکشد؛ تا ما بیستاره و ماه به طلسم سرنوشت خویش بیشتر ایمان بیاوریم.
من غلامرضا بروسان عزیز را ندیده بودم، اما شعرهایمان گاهی اوقات در کنار هم سلام را نفس میکشید. یادم هست اولین بار با نام پاک او در مجله شعر گوهران آشنا شدم. غلامرضا بروسان؛ شاعری که میگویند خانهاش را با کلمهها در چشمهای همسرش ساخته بود، با دو دریچه کوچک در مسیر سادگی و رویا.
باری چشمهای من در آغوش خاطره با او قدم نزده است، اما باور کنید این روزها عجیب احساس میکنم عقربههای ساعتم پیر شدهاند.
احساس می کنم آسمان خاکستری است و دارد برف سیاه می بارد. مرگ احمد شاملو، منوچهر آتشی، حمید مصدق، فریدون مشیری، شاپور بنیاد، عمران صلاحی، م.آزاد و ... آه چقدر من با مرگ زندگی کردهام!
چه تقدیر کبودی! آب دارد از سر دوستان یکی یکی میگذرد، ولی ما هنوز در خواب غفلت سر بر بالش بیتفاوتی گذاشتهایم.
شاعری را سراغ ندارم که در این روزگار سربیتلخ، لبهای رفاه و آرامش و لبخند را بوسیده باشد. شاعر یک نفس که میخندد، باید هزار نفس گریه کند.
دلخوشی شاعر، کلمه و رویا و دفتری است که گاهی مرگ به جای شاعر در آن مینویسد.
نظر شما